شما اینجا هستید   |

کاشکی هستی زبانی داشتی!
کوتاه‌نوشت - شماره ده (10) - موضوع: نکاتی پیرامون شناخت برخی مفردات روایی

کاشکی هستی زبانی داشتی!

🔹 از آن رو که تمرکز اصلی مرویات طبی (فارغ از اعتبارسنجی آنها) بر روی خواص و منافع طبی آن است و نه توصیفات ریخت‌شناسی، امروزه شناخت و تطبیق برخی مفردات روایی، از جمله مشکلاتِ فهم احادیث طبی قلمداد می‌شود.

🔸 بدیهی است آنچه در دوران معاصر، تحتِ عنوانِ «رده‌بندی سیستماتیک گیاهان» نامیده می‌شود، الزاماً نمی‌تواند معیارِ صوابی برای شناخت مفردات قرن اول و دوم باشد. نیز آنچه، این ناصوابی را ناکوک‌تر کرده تغییرات بنیادین مدرنیته به ویژه صنعت اصلاحِ بذر و گذارِ از کشت و داشتِ سنتی گیاهان بوده است.

🔹 مهم‌ترین و البته قدیمی‌ترین روش طبقه‌بندی گیاهان، همواره بر اساس صفات ریخت‌شناسی بوده است. تعیین یک یا چند صفت خاصِ ظاهری، جهت ایجاد تمایز در خانواده، گونه و زیر گونه‌های گیاهان! (نک: جونز، سیستماتیک گیاهی – همچنین: ولی الله مظفریان، رده‌بندی گیاهان)
از این رو حدیث‌شناسان برای پِی بردن به گونه و زیرگونه‌های یک مفرده روایی، ملزم به بررسی دقیق محتوایِ کتبی هستند که توصیفات ریخت‌شناسی اندام گیاهان را ارائه کرده باشد و بر محور آن توصیفات اولیه، به بررسی سایر قرائن لغوی، تاریخی _ جغرافیایی و حتی بررسی خواصِ ویژه آن مفرده هم بپردازند.

🔸 اما مشکل از اینجا شروع می‌شود که تا پیش از قرنِ سوم، هیچ کتابی را در بابِ مفرده‌شناسی در جهانِ اسلام نمی‌شناسیم. عمده آثارِ گیاه‌شناسیِ قرنِ سوم به بعد نیز، حاصل ترجمه کتب یونانی از جمله دیسکوریدس و جالینوس است. (رک: مقایسه تطبیقی الحشایش، ناصحی، ص ۲)
کتابِ «الحشائش» به عنوان یکی از تاثیرگذارترین بنیان‌گذارانِ یونانیِ سنتِ مصورنگاریِ گیاهان، نهایتا توانسته به ویژگی‌های ریختی ۶۰۰ گیاه اشاره کند و قریب به ۴۰۰ گیاه را نیز در بندِ نقاشی و تصویر کند. آن هم در جغرافیایی محدود و غیر عربی و البته با توصیفاتی به غایت موجز و ابتدایی و بدون ذکر تفصیلی اقسام گونه‌ها و زیرگونه‌ها!

🔹 به همین دلیل، شناختِ برخی مفرداتِ گیاهی و معدنی و تفکیک دقیق آن از انواع زیرگونه‌ها در دوره معاصر، با پیچیدگی‌هایی همراه است که ما را با چالشی جدی در فهم و تطبیق برخی مفردات حدیثی مواجه می‌کند. (به طور مثال: تطبیق قطعی «بادرنجبویه» بر گونه گیاهی melissa officinalis و یا تطبیق سنگِ سرمهِ «اِثمد»، بر یکی از انواعِ کانیِ «گالن» یا «آنتی‌موآن» یا «کرومیت»!)

🔸 قدیمی‌ترین مرقومه ایرانی، که حاوی توصیفاتِ ریخت‌شناسی اندامِ گیاهان است، کتاب «النبات» دینوری (قرن ۳) است. بعد از آن محمدِ بن زکریایِ رازی با «الحاوی»، جدی‌ترین اثر در این رویکردِ توصیفی محسوب می‌شود. نیز می‌توان اشارَتَک‌هایی را هم در «فردوس الحکمه» علی بن سهل طبری و برخی آثار قدیمی‌تر صید کرد، اما این اشارَتَک‌هایِ صیدیِ به غایت موجز، به رفویِ پارگی‌ِ شناختِ ما در ریخت‌شناسی اندام گیاهان کمکی نمی‌کند که نمی‌کند! (نک: مقاله تاریخ شناسی اندام برگ، سرتاسر متن)

🔹 باری! حُکماً انبوهی از مفردات گیاهی و معدنی هم، به دلیل شهرت و کاربرد عمومی‌شان، تمایز آشکاری با دیگر رُقبا دا‌شته و قابلِ شناساییِ دقیق هستند. این نیز مرهونِ میراث‌داری اطباء و انتقال سینه به سینه این اطلاعات به نسل‌های بعد بوده است.
از قضاء به پشتوانه همین شناختِ فراگیر بوده که حکمایی چون شیخ رئیس و محمد بن زکریای رازی، خود را از توصیف ریخت‌شناسانه بسیاری از مفردات پرکاربرد بی‌نیاز دیده و در موارد متعددی ذیل بیان ماهیتِ گیاهان، تنها به تعبیر «مَعروف» اکتفا کرده‌اند. (مثال: نک: قانون، ج۲، ص ۱۲۲: «ریحان‏، الماهیه: نبت معروف ذو صنفین.» – و یا مجلسی ذیل بیان مفرده «صبر» در بحار، ج ۵۸، ص ۱۴۸: «…الصبر من الأدویه المشهوره للعین عند الأطباء أکلا و کحلا…»)

🔸 در نهایت، آنچه امروزه در قوطی عطاران با نام و نشان برخی احادیث عرضه می‌شود، محتاجِ مثقالی احتیاط و تامل بیشتر است! صد البته نیز، تردیدهایی که برخی ابجدخوانانِ حدیث و طب، در مفردات مشهور و مشخصی چون «الحبه السوداء»، «حرمل» و… تَراویده‌اند، روا نبوده و از ثری تا ثریا با حقیقت فاصله دارد. توصیه می‌شود به جای قالب کردن انواع ماشک و شِنگ و قره‌ماش، تلفظِ صحیحِ «هِندِباء» را مشق کنند، سودای کشف و اکتشاف مفردات اصیل روایی، پیش‌کش!

✍️ علی امیری — ۱۹ شوال ۱۴۴۴

دسته بندی : کوتاه‌ نوشت‌ها
به اشتراک بگذارید : | | |