بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 به رای این حقیر، مجلل سازی و تزئینات غیر متعارف اعتاب مقدسه امری پسندیده و ممدوح دین ما نیست و محمل سترگی برای آن وجود ندارد.
نه تنها در هیچ یک از منابع معتبر امامیه روایتی دال بر جواز زرکوبی و طلاکاری مشاهد مشرفه نمییابید بلکه عمومات روشن و ادله مانعه نیز در نهی آن خواهید یافت. از مهمترین ادله مجوزه، برهان جهان شمول و فراگیرِ «تعظیم شعائر» است. اینکه اساسا این دلیل تا چه حد ظرفیت بسط داشته و یا اساسا ملاک تشخیص آن چیست، خود مجالی دیگر میطلبد.
🔸 اما به وضوح روشن است که به بهانه این قاعده، ما حوض کُری ساختهایم برای تطهیر عِندَیات و عادات غیر ماثورِ خودمان! (ر.ک: محمد مهدی عظیمی، مجلل سازی مشاهد مشرفه).
حتی اگر دلیلیت این دلیل را، برای جواز زرکوبی و هر نوع تزئین و تجمل در حرمها و مشاهد بپذیریم (که نمیپذیریم) این تشریفات هرگز مصداق احیاء دین نبوده و موجب تقویت مذهب نمیشود. بلکه حتی میتواند مصداق صریح اسراف، تبذیر، تکاثر، تفاخر و وهن خَفی باشد و بیش از آن که این اماکن یادآورِ سلوک زاهدانه معصومین ع باشد، احیاگرِ منشِ سلاطین صفوی و قاجاری خواهد بود.
🔸 ثقل این وجیزه بر این متمرکز است که تسامح، مجامله و سکوت، در برابر سنتهای غلط و خرافی، نه تنها به دین و معرفت خلق الله کمک نمیکند بلکه موجب نفاق و خشکاندن چاه معرفتِ عوام الناس نیز خواهد شد. اگر بر عرضِ عَرَضیات بیافزاییم، مطمئنا جا را برای ذاتیات دین تنگ کردهایم و اِسم را به جای مُسمی نشاندهایم.
🔹 قشریگریِ بخشی از اهل هیئت؛ و غلوِ برخی از اهل منبر؛ و عوامزدگیِ برخی مادحین و شاعرین، ثمره تمسک به همین قواعد است. کسانی که دستشان میرسد و به نام اسلام، آبرویی کسب کردهاند، اگر دستی نَجنبانند و لَختی نیندیشند؛ و به فکر هرسِ شاخههای زائدِ قشریگری و عوامزدگی نیفتند، فی الواقع ریشه دین و مذهب را تضعیف کردهاند و این شجر را آفت خورده و کم ثمر رها کردهاند.
اگر میشود چاه خرافی جمکران را پُر کرد و درب آن را گل گرفت؛ در عین حال نیز به اعتقادات خلق الله و شان امام زمان ع لطمهای وارد نیاید؛ چرا نشود دامانِ مشاهد مشرفه را نیز، از تزئیناتِ زرکوب پیراست و تجملات شاهانه را از آن زدود؟!
🔸 اگر زرنشان کردنِ در و دیوار؛ و گنبد و مناره مُطلا، نشانه تعظیم شعائر است، چرا قرآنِ مطلا نشانه تعظیم شعائر نباشد؟
اگر تزئینات مسرفانه، تعظیم شعائر است چرا سفرههای مجلل و مُتِلونِ افطاری، نشانه تکریم رمضانُ المبارک محسوب نشود؟
تناقض و نفاقی بالاتر از این سراغ دارید که سفره ساده افطاری، در کنارِ منارههای زرکوب پهن شود و مُناجاتُ الزّاهِدین، در عیوان مُطلا خوانده شود و منبرهای زهد و تقوا، در رواق آینهکاری شده برقرار شود؟
🔹 قطعا انوار مقدسه طاهرین، به این دست تزئینات و تشریفات غیر متعارف رضایت نداشته و بیشک دوران ظهور، عصر پیراستن این بساط تبذیر خواهد بود، اما مِثل همیشه؛ ما کاتولیک تر از پاپ تشریف داشته و به جای اینکه در ساخت اَبنیه و اِحیای اَعتاب، به سلوکِ زاهدانه معصومین تاسی کنیم، متجاهلانه و متبخترانه میگوییم: «بله! امام یک وظیفه دارد و ما نیز یک وظیفه!»
🔸 تزیینات و تشریفاتی که امروزه شاهد آن هستیم نه تنها سیره متشرعه نبوده؛ بلکه بیش از همه سیرهِ مستمرِ سلاطینِ صفوی و قاجاری بوده است.
آنچه در پایین از نظرتان خواهد گذشت؛ بخش اندکی از لیست بلند بالای اسراف؛ و تبذیر مشتی شاه و شاهزاده است که چندی پیش از موزه آستان قدس سیاهه کردهام، حبذاً و مرحبا که خوب ادامه دهنده این طریقِ وهنآلود بودهایم:
و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین
✍️ علی امیری — ۹ رمضان المبارک ۱۴۴۲
سلام وعرض ادب واحترام وقبولی طاعات وعبادات والتماس دعا
عمرگرانمایه بسی«وشایدبسیاری بیشترازبسی »صرف شد
الفرصه یمرمرالسحاب
بانظرودیدگاه ومطالب حضرتعالی درباره مطلاکاری های حرم واماکن مقدس کاملاموافقم
ولی خیرخواهانه تقاضامندم که حیف است که این همه ذکاوت،دقت واجتهادعلمی وعمرگرانمایه صرف اموروعلوم ومطالب لازم تر،ضروری ترواولویت دارترنشودوبدون اغراق عرض میکنم
که ارزش سرمایه های وجودی حضرتعالی وامثالهم از رفقا ودوستان را کم ازطلا ومطلاهای اماکن زیارتی نمیدانم
وایضا اسرافی که درنپرداختن به علوم نافع واولویت دار،صورت می گیردرا کم اسراف شاهان درمطلاکردن حرم ها نمیدانم
عاجزانه تقاضامندم عمرگرانمایه راصرف ضرورت ها،اولویت هاوموضوعات اصلی ومهمی که درهدایت وسعادت خودوجامعه نقش دارندرامجتهدانه رصدوبررسی وتحقیق بفرمایید
سعیکم مشکور،غفرالله لناولکم
سلام
از آقای مسعودی خمینی تولیت سابق نقل شده که وقتی طلاکاری گنبد حضرت معصومه نیاز به تعویض داشت خود آیت الله بهجت اولین بانی آن بودند و مبلغ قابل توجهی هدیه کرده اند.
ارتخاء در برداشت های دینی!
خُطورات شیطانی در این ساعات از ذهنم عبور کرد.
باورم نمیشد اصلا باورم نمیشد! آقای امیری مطلّا کردن اعتاب مقدّسه را مصداق تبذیر و اسراف بداند و عاملین و واقفان آن را برادران شیطان قلمداد کند!
اِن المُبذرین کانُوا اِخوان الشَیاطین!
نَفَس راحتی کشیدم! نَفَسی بمانند نَفَس غَرقاء که چون سر از آب بدر آورد!
محتمل بود که کار استاد امیری است!
کارش گیردادن است و الا بگو شعائر را به جان شیرین باید تعظیم کرد، شیشه و آیینه و مُنبّت و طلا چه قابل برای پیشکش به محضر حُجَج الهی.
این آقای امیری علیه ما علیه حتما روایت ابوعامر (واعظ اهل حجاز )را ندیده است که خدمت امام صادِق مصدَّق آمد و از زیارت و تعمیر و عمارت ساختن بر قبر امیرالمومنین سوال پرسید؟!
امام صادق به سلسله الذَهبی از راویان که همگی آباء طاهرینش بودند از لسان مبارک امام علی و خاتم الانبیاء ارواحنا فداهما پاسخ می دهد:
یا على! و اللَّه که تو را شهید خواهند کرد در زمین عراق و در آنجا مدفون خواهى شد.
مولا فرمود:یا رسول اللَّه! چه ثواب دارد کسی که قبور ما را زیارت کند و معمور سازد و ملازمت آن نماید و تعاهد آن کند و اهتمام به شأن زیارت آن داشته باشد؟
حضرت فرمودند که یا ابا الحسن! به درستى که حق (سبحانه و تعالى) قبر تو را و قبور فرزندان تو را بُقاع گردانیده از بقعه هاى بهشت و عرصه هایی از عرصه هاى جَنّت وبه درستى که حق تعالى دلهاى برگزیدگان خلق و بندگان خاص خود را مشتاق و محبّ شما گردانیده است که مشقتها و آزارها خواهند کشید در راه محبّت شما؛ و ایشان عمارت کنندگان قبور شمایند! و بسیار به زیارت قبور شما خواهند آمد از جهت رضاى خدا و محبّت رسول او.
یا على! ایشان مخصوصانند به شفاعت من و در حوض کوثر بر من وارد خواهند شد و در بهشت، به زیارت من خواهند آمد.
یا على! هر که معمور و آبادان دارد قبور شما را! و تعاهد آن کند به پاکیزگى و بوى خوش و تعظیم و تکریم، چنان باشد که یارى کرده باشد حضرت سلیمان را بر بناى بیت المقدس! انتهی.
عمارت ساختن بر قبر پیشوای اول همانند کسی است که سلیمان نبی را در ساختن بیت المقدس یاری کرده است!
لابُد اقای امیری گمان می کند حضرت سلیمان پسر حضرت داوودی است که علم أَعشاب و طب می دانسته او هم از پدر یاد گرفته و معبد خود را با علائقی که عزیزان اهل طب دارند با گِل و سنگ و ساروج ساخته است!
اقای امیری نشنیده بگیر! خدایا توبه! با زبان روزه قصد غیبت ندارم ولی شما عجیب به گِل و کاه گِل و گُل و گُلاب علاقه دارند. اگر دست شما بود تمام شرکت های سیمان سازی را به خاک سیاه می نشاندند و با بمب اتمی شهرها را تخریب، و دستور ساخت شهرهایی با خانه های گِلی، سقف هایی کاه گِلی و حیاط هایی پر ز گُل می داد و امر می کرد که جارچیان در این شهرها بچرخند و فریاد کنند: که الیوم شُرب شَربت جُلّاب(گُلاب) واجب و خوردن پِپسی در حکم مُحاربه با امام زمان است!
نخیر اقا! خبری از گِل و کاه گِل نبوده است. داستان ساخت معبد سلیمان و بیت المَقدَس از این قرار است که مرحوم طبرسی أعلی اللّه مَقامَه در مُصحف شریف مجمع البیان در مُجَلّد چهارم بیان می کنند:
سلیمان پریان و شیاطین را به گروه های مختلفی تقسیم کرده بود، تا سنگهای مرمر و بلور و درخشنده را جمع کنند و به بیت المقدس انتقال دهند.
او برج و باروی شهر را توسط مرمر و تخته سنگهای عظیم صیقل داد، برج ها را بسیار بالا برد و دوازده دروازه بنا کرد تا هر طایف از بنی اسرائیل در قسمت مخصوص خود سکونت کنند.
بعد از شهری زیبا و بزرگ شروع به ساخت مسجد کرد!.
سلیمان مسجدی از یاقوت و طلا و سنگهای قیمتی، مشک و عنبر و عطرهای خوشبو و مروارید بنا کرد.
چیزی نگذشت که مسجد مَقدَس با مرمرهای سفید و زرد و سبز تزیین شد، ستونهایی از سنگ های بلورین و سقفی از لوح هایی از جواهرات قیمتی پوشیده شد، حیاط مسجد را با تکه هایی از فیروزه فرش نمود. سلیمان پس از ساخت مسجد، دستور داد همان روز را عید اعلام کنند.
استاد امیری حتما سوره انبیا را خوانده اند آنجا که حضرت حق می فرمایند:
«و از دیوها و شیاطین جمعی بودند که برای او به دریا فرو می رفتند و گوهرهای نفیس آن را برای او بیرون می آوردند و غیر از این کارها، ساختن شهرها و قصرها، کندن کوهها و ساختن صنایع عجیب و غریب را نیز انجام می دادند و…»
بگذریم بگذارید بر اساس شریعت سخن بگویم:
هزینه مصالح و ساخت بنای گنبد و بارگاه و صحن و سرا از موقوفات یا از اعاناتی است که علی ای حالٍ به حکم شریعت، باید نیت واقفان محترم و معاونان به خیر رعایت شود.
حتما ایشان اگر واقف چلچراغ در حرم علوی یا رضوی را ببیند؛ می گوید: اِی مُبذِّر
مُسرِف! وقف تو قبول نیست. البته چون قریحه ی شاعری دارد شاید بگوید:
صد چلچراغ داری و بیراهه می روی
بگذار تا بیفتی و بینی سزای خویش!
حاشا و کلّا چرا توبیخ!
این عزیزان مُتشرّع بعد از انجام حقوق شرعی از اموال طیب و طاهر خود به محضر اولیاء دین تقدیم می کنند؛ پس چه جای سرزنش است!
<>
در جای دیگر مکتوبه وجیزه، استاد امیری برای مخالفت با مطلّا کردن از ادله مُتقَن و عمومات روشن سخن گفته، و نمی دانیم این ادله و عمومات کدام است؟! که حتی یک مرجع دینی فتوا به حرمت و کراهت این امور نداده بلکه مُشوِّق و مُرغِّب به این امور بوده اند!
چنان با قطعیت و صراحت ازعدم رضایت معصومین در این باره (ساخت و ساز های اماکن مقدسه) سخن گفته اند، به گونه ای که فکر کردم برای اقای امیری تَشرُّفی صورت گرفته است. ولی او که منکر دیدار جسمانی حضرت است!!!؟ ایضا قطعا قائل به حضور هُور قَلیایی قطب عالم امکان چون شیخ احمد أحسایی نیست!
سیره مُتشرّعه را نیز مخدوش کرده و تعجب است که ایشان در تِلویزان درب چند صد کیلویی از طلا و ناودان چندمتری از طلا و نخ های طلایی پرده کعبه و ضریح طلا رسول خدا را ندیده است. یا لااقل یکبار از رادِیان نشنیده است که شنوندگان عزیز دقایقی قبل
از ناودان طلای کعبه باران سرازیر شده و تعداد زیادی از مومنین برای گرفتن حاجات به زیر نادودان هجوم آورده و متاسفانه چند تن از آنان جان خود را از دست داده اند!!.
واعسفا این وهابی ها که اینقدر سَلَف سَلَف می کنند به این طلاها گیر نداده ولیکن استاد به آیینه کاری های رواق گیر داده است واحُزناه!
البته شاید در تِلِویزان ندیده و از رادِیان نشنیده باشند چون هنگامی که دو کلمه تِلِویزان و رادِیان به عنوان معادل فارسی تلویزیون و رادیو پذیرفته نشده به عنوان اعتراض هر دو را خورد و خاکشیر کرده و بدور ریخته اند.
عجیب به زبان فارسی علاقه دارد و با لاتین و دستاوردهای آنگولساکسون خصومت دارد؛ گویی که فکر می کنم با برادران سرخ پوست قرابتی دارد!
در جایی دیگر استاد امیری صفرا فزوده و دست به قیاس زده!
البته از نوع قیاس مُستنبِط العله نبوده بلکه قیاسی باطل و مغالطه ای آشکار؛ چرا که چه ارتباطی میان آینه کاری و عدم زُهد؟!
چه ربطی میان سفره افطاری و گلدسته زرکوب؟!
از ابتدا حکم به اشرافی گری و تبذیر شده و حال هر چقدر قسم بخوریم که بابا جان هر دو جان سوزند لیکن این کجا و آن کجا، باورشان نمی آید که نمی آید!
این تزیین مُقَدَس و مَلکوتی و آن تزیین مادی و مُلکی!
احتمالا اقای امیری اگر در کنار حضرت ابراهیم بودند و می دیدند که ابراهیم خلیل برای سه تن از فرستادگان الهی که مُبَشّران او و مُعذِّبان قوم لوط بوده، عِجل ثَمینی را کباب کرده، زیر لب می گفت: این چه تبذیر و اسرافی است!
فَبُهِتَ الّذی کَفَر!
و تیر آخر رساله قصیره جنابشان؛ قلب سلاطین صفوی و قاجاری را هدف گرفته است ولی چه می شود کرد مگر بی سلطان هم می شود؟!
مردم به ضرورت، باید حاکمى داشته باشند، نیکوکار باشد و یا بدکار.
اگر درهای جواهرنشان و هدایای این اُمراء و سَلاطین به آستان مَلک پاسبان سُلطان سریره امکان، علی بن موسی الرضا (صلوات الله علیهما) از اموال غیر مَغصوبه بوده که خدا می داند و آنان! و اگر این بخشش ها، چون بخشیدن حافظ بوده که به خالِ هندویش بخشید سمرقند و بُخارا را عَذَّبَهمُ اللهُ عذاباً شدیدا.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
مجید محمدی
قم المقدسه ۱۰ رمضان المبارک ۱۴۴۲
بسیار محظوظ شدیم از هنرنماییِ این قلم که جامعِ محتوای متین و فرمِ شیرین و دلنشین شد.
باری. آن سان که مصابیحِ هدی علیهم السلام، در ورطهٔ حقیقت و معنا خورشیدِ تابانِ شهر و سرچشمهٔ توفیقاتِ دهر هستند، بر موالیان است که این درگاهِ بیبدیل را با بارگاهی جمیل بیارایند تا در عالم ماده و ظاهر نیز روشنی بخشِ چشمهای شهر باشند.
میفرمایید با خشت و گِل ترفیع کنیم این مصادیقِ حتمیِ «بیوتٍ أذِنَ الله أن تُرفَع» را؟! و با چاردیواریِ بی رنگ و لعاب تعظیم کنیم این شعائرِ اقدسِ مکتب را؟!
بر شواهدِ سدیدِ برادر بزرگوارم بیفزایید ماجرای مردم انطاکیه را که حضرت حق با لسانِ مدح، نَقلِ کلامشان میکند. «قال الذین غَلَبوا علی أمرِهِم لَنَتّخذَنَّ علیهم مسجداً». و ذکر آن بعد از کلام گروهی دیگر که گفته بودند «ابنوا علیهم بنیانا» مُشعِر آن است که بنایی رفیعتر و ارجمندتر مراد این گروه دوم بوده.
ضمن دعوت از استاد مشارٌ إلیه برای بذلِ عموماتِ ناهیه و ادلهٔ مانعهٔ مُشارِشان، عارضم:
طبق نگاه جنابشان باید سبوی حسرت سر کشید که بهجتُ العرفاء و المجتهدین این ادلهٔ قطعیه را ندید و بر نارضایتیِ حتمیِ حضرات ملتفت نبود که نخستین بانیِ گنبدِ مطلای حضرت معصومه -روحیفداها- شد. او بر تولیتِ حرم خرده گرفت که چرا فکری برای این گنبد کهنه نمیکنید؟! و مبلغی را به منظور نوسازیاش اعطا کرد. این مجسمهٔ زهد و مظهرِ معنا – که در ارتباط و مکالمهاش با حضرت معصومه و سایر حضرات تردیدی نیست – بر خلافِ مسلکِ خویش، مراسم رونمایی از گنبدِ کنونیِ کریمهٔ آل الله را به حضورش مزیّن ساخت تا پیامِ مُبینی ابلاغ کند.
خِتامِ کلام: نیک باشد که صاحبِ ذومناقبِ این رأی، سخنِ خود را در قالب همان یک رأی و یک قرائت ایراد فرماید، نه آنکه با لحنی قلم فرساید که گویی بانیان این بقعهها خلافِ ضروریِ دین عمل کردند.
بماند که گاهی کلماتی را حتی اگر حق باشند نباید منتشر کرد، که برّهای لذیذ میگردد برای گرگهای گرسنهٔ مذهب ستیز.
چه طُعمهای گواراتر از تاختنِ یک رجلِ دینی و انقلابی بر قطعاتِ بهشتِ روی زمین؛ که امید و پناهگاه شیعیانِ ناب علوی بوده و هست…
و ما علینا إلا البلاغ المبین
والسلام علی عبادالله الصالحین
#مهدی_پیروزمند
قم المقدسه _ ۱۰ رمضان ۱۴۴۲
سلام خدمت برادر بزرگوارم جناب آقای امیری
ممنون از مطلبی که زحمت کشیدید و نوشتید
این حسن نیت شما بر تعظیم شعائر و زدودن خرافات و بدعت ها از آن، امری بس پسندیده است که انشالله مورد اجر و پاداش خدای متعال و ائمه معصومین ع خواهد بود
دغدغه شما که دغدغه جدیدی هم نبوده و بلکه مسبوق به سابقه است، و موافقینی (البته اندک) در طول تاریخ داشته است، مطمئنا جای گفتگو و تحقیق فراوان دارد و می توان از زوایای مختلفی به آن پرداخت و آن را مورد مداقه و بررسی قرار داد. اما به اندازه ای که حقیر فرصت دارم نکاتی را خدمتتان عرض می کنم:
۱- شما کسانی را که به طلاکوبی و تزئینات مشاهد مشرفه اقدام می کنند و به آن اعتقاد دارند، قشری، عوام زده و اهل غلو می دانید. در حالیکه خود این نگاه شما به دین، یک نگاه قشری و عوامانه محسوب می شود.
توجه دارید که در درایت روایات معصوم ع، هدف اصلی، درک غرض و مقصد کلام معصوم است (که در روایت به معانی و مقاصد کلام تعبیر شده). یعنی اینکه معصوم از بیان فلان امر یا سفارش دنبال تحقق چه هدف یا اهدافی بوده است.
یکی از اساتید تعریف می کردند که دوستی نزد ایشان آمد درحالیکه به شدت مریض بود. استاد ما به ایشان گفت که چرا به دکتر مراجعه نمی کنی؟ آن شخص جواب داد چون دارم از امیرالمومنین تبعیت می کنم. وقتی این استاد بزرگوار قصه را جویا می شود آن شخص می گوید که چون خانم بنده مرتب به من می گوید که برو پیش دکتر، و از آنجا که حضرت علی ع فرموده اند که از مشورت با زنان پرهیز بلکه خلاف نظر آنان عمل کنید، پس من هم به دکتر نخواهم رفت. که آن استاد بزرگوار در نقد حرف آن شخص گفتند این حرف را حضرت در جایی زدند که شما با مساله ای که در تخصص زنان نیست بلکه احساسات آنان بر نظر عاقلانه آنان غلبه دارد و نگاه عرفی و به اصطلاح خاله زنکی به یک موضوعی دارند، مشورت آنان را نادیده بگیری نه اینکه اگر حرف عاقلانه ای زدند با آن مخالفت کنی
لذا از این باب من به نمونه ای از بی توجهی های شما به این مقاصد کلام، و نگاه سطحی به آموزه های دینی اشاره میکنم:
الف) تکاثر و تفاخر: شما فرمودید که این عمل (یعنی تزئینات زرکوب و…) مصداق تکاثر و تفاخر و حرام است. بله تکاثر و تفاخر حرام است اما تکاثر چه کسی برچه کسی؟ و تفاخر چه کسی بر چه کسی؟ آیا فخرفروشی خداوند هم بر بندگان حرام است (که می بینید آیات قرآن مملو از این برتری دادن هاست که به تبع آن، برتری رسول و اولی الامر هم وجود دارد) یا برتری جویی بندگان بر بندگان حرام است. آیا این تکاثر، رقابت و فخر فروشی مشهدی ها بر دیگر استان ها، شیعیان بر دیگران، یا مثلا آستان قدس رضوی و یا جمهوری اسلامی بر دیگر سازمان ها و حکومت هاست؟!
و یا فخرفروشی اولی الامر بر بشریت و جهانیان است که اگر چنین است که هو المطلوب. مگر نه این است که اهل بیت ع برترین بندگان خدایند و باید این برتری ایشان بر همگان اثبات شود؟ شما را ارجاع می دهم به فرازهایی از زیارت جامه کبیره (که تازه به فرمایش استاد میرباقری، این دعا کف و حداقل توصیف اهل بیت است و مقام ایشان بسی بالاتر از درک و فهم ماست)
توجه دارید که بسیاری از امور را ما در شریعت داریم که منهی است اما در خصوص اهل بیت ع دارای جواز. مثل خوردن خاک، دریدن جامه در مصیبت و قس علی هذا. پس از مقایسه امورات مربوط به اهل بیت با دیگران باید اجتناب نمود
از طرفی دیگر، تکاثر از چه باب حرام است؟ اگر از باب غرق شدن در دنیا و صرف کردن عمر خود در بازی های دنیایی است که تزئین حرم اهل بیت از این مساله مبرا است و چنین نتیجه ای را به دنبال ندارد
ب) دیگر در باب اسراف و تبذیر، و وهن خفی صحبتی نمی کنم چون فکر می کنم ملاک تحلیل گزاره های دینی دستتان آمده باشد. که زمانی اسراف حرام است که موجب تضییع حقوق دیگران و همچنین نعمت های الهی باشد. کجای این تزئینات مصداق تضییع حقوق دیگران است؟ اگر منظورتان این است که بجای مطلا کردن حرم ها بیایید و به فقرا کمک کنید.
به عرضتان برسانم که تمامی منابع مالی حرم های شریفه اموالی است که مردم در طول تاریخ به اعتاب کمک کرده اند (و اگر هم حکومت ها می داده اند از باب عقیده و حب شخصی حاکمان بوده و یا عقب نماندن از مردم و بلکه جلب نظر و حمایت آنان بوده است. نه اینکه این کار توسط حکومت ها بنیان گذاشته شده باشد بلکه مردم بنیان گذار بوده اند و حاکمان تابع) و جالب است که بدانید بیشتر این کمک ها به همت قاطبه فقرا بوده است و نه اغنیا. می بینید که عموم مومنین که معمولا طبقه متوسط به پایین جامعه هستند، بیشتر نذر و خرج حرم های شریفه میکنند تا ثروتمندان که بیشتر به لذت ها و تفریحات دنیوی خودشان می پردازند. پس مطمئن باشید این اتفاق اتفاقا سیره متشرعه است نه سلاطین و از طرف دیگر هم می بینید که آستان های مقدسه غیر از توسعه خود، به مردم هم کمک های بسیاری میکنند و اتفاقا هرگاه مدیریت این اعتاب به دست مدیران
مردمی افتاده، فقرا هم از این خان کرم اهل بیت ع برخوردار شده اند. (رجوع کنید به: دستور رهبری به آقای رییسی برای فقرزدایی از کشور بامنابع مالی آستان قدس رضوی وکارهای ارزنده ای که ایشان کرده اند)
۲- اینکه فرمودید در روایات ادله صریحی بر جواز نداریم، چون این اتفاقات همگی بعد از دوران زندگی معصومین ع بوده و بلکه امر مستحدثه ای است که از زمان قدرت گرفتن شیعیان در قرون اخیر صورت گرفته است. پس باید از عمومات استفاده کرد که در باب عمومات منهیه (مثل تکاثر و اسراف و…) عرایضی را خدمتتان عرض کردم.
۳- اینکه فرمودید این کارها موجب تقویت مذهب نمی شود، اتفاقا عرض کنم که همین کارها موجب تقویت مذهب می شود. می بینید که از یزید کاخ نشین اثری باقی نمانده و از حسین کوخ نشین کاخی برجا مانده است. نتیجه ظلم آن است و نتیجه مبارزه با ظلم این. نتیجه به دنبال هوی و هوس و وسوسه ها رفتن آن است و نتیجه مخالفت با این ها این.
۴- اگر فکر می کنید که این حرم ها (و به تعبیر شما کاخ ها) کاخ من و شماست و منجر به سلوک اشرافی ماها می شود، که سخت در اشتباهید. این ها کاخ اهل بیت است و مگر نه این است که ریاست عالم و کاخ نشینی برازنده خلیفه الله است.
۵- می دانید که پیامبر ص فرمودند اول من قاس ابلیس. پس شما هم که حنفی مذهب شدید و قیاس را وارد در اجتهادات خود کردید؟ استفاده از قیاس زمانی جایز است که دو طرف قیاس در علت حکم مشترک باشند. شما تزئین حرم اهل بیت را با مجلل ساختن سفره قیاس کردید. بله سفره مجلل منهی است؛ اما به چه علتی؟ به علت اینکه موجب غرق شدن در لذت دنیا و دوری از آخرت می شود، آیا مجلل ساختن حرم های شریفه هم همین اثر را بدنبال دارد؟ زمانی مظاهر دنیا امری ناپسند است که شما را از توجه به آخرت باز بدارد. آیا کسی را سراغ دارید که بگوید من مثلا در حرم امام رضا ع اصلا حال عبادت ندارم بلکه بشدت متوجه دنیا و غرق در این زیورها و تجملات هستم؟
۶- سنت قرآن اینگونه است که همواره از خودش دفاع کرده و از آنچه که میتواند موجب وهن آن شود جلوگیر شده است. اهل بیت هم همین سنت را دنبال کرده اند و همواره از وهن دین و وهن خودشان دفاع کرده اند. می شود این فعالیت ها و اقدامات مورد رضایت حق تعالی و اهل بیت ع نباشد و ایشان نسبت به آن اهمال کاری کنند و از چیزی که موجب وارد شدن خسارت به مقدسات و اعتقادات دینی می شود جلوگیر نباشند.در حالی که ما هیچ نهی ای از جانب حضرات نداشته ایم به اینکه مثلا حضرت حجت س به افرادی که در طول تاریخ خدمت ایشان مشرف می شده اند سقارش کرده باشند که بروید و متولیان اعتاب ما را از این امر باز بدارید
سلام و عاقبت بخیری.
بسیار تند و افراطی به این قضیه تاختید و بنده را یاد حرفهای سلبریتی هایی می اندازید که مغرضانه برای تاختن به مقدسات مردم از این راهها وارد می شوند.
بنده خودم هم قبح اسراف و تجمل در مورد اماکن مقدسه را قبول دارم، اما به نظرم هیچ کدام از مشاهد مشرفه و قبور مطهر ائمه ما بیش از حد تزئین نشده اند. غیر از یک مورد ( البته جزو ائمه شیعه به معنای خاص نیستند) که متاسفانه نواده گان آن بزرگوار بر خلاف وصیت ایشان عمل کرده و بیش از حد به تجمل پرداخته اند.
یک مطلبی را هم در نت جستجو کردم که برای روشن شدن موضوع بهتر دیدم عین آن را در گروه بگذارم.( لطفا ادمین ها پاک نکنند، تا شبهه بوجود امده، در ذهن خوانندگان جوان بی پاسخ نماند.)
آیا درست کردن بارگاه برای امامان و امامزادگان بهعنوان تعظیم شعائر صحیح است؟ درحالیکه در روایات شیعه، تزیین و طلاکوبی مساجد نیز ممنوع شده است؟
از دیدگاه آیات و روایات اسلامی، زیارتگاهها و محلهای عبادت، نباید نمادی از تجملات دنیایی و زخارف مادی باشد؛ ولی زیباسازی فضا در حد ایجاد جذابیت برای زائران، دارای آثار سازندهای است.
به عبارت دیگر تجلیل و تعظیم بزرگان دین از طریق آبادانی و زیباسازی قبور آنان و در کنار آن بهوجود آوردن امکانات رفاهی، برای زائران و ارائه خدمات فرهنگی، مادی و… میتواند نقش سازندهای در گسترش ارزشهای اسلامی، اسوه قراردادن ائمه اطهار(علیهم السلام) باشد و این خود تمسک به سیره آن بزرگواران داشته باشد و این خود نتایج مهم و ارزشمندی در بعد فردی و اجتماعی به دنبال دارد
و در نهادینه کردن ارزشهای الهی و انسانی مؤثر است. چنانچه بسیاری از امور عام المنفعه (مانند خیرات، نذورات، اوقاف، مدرسهسازی، سرپرستی ایتام، پرداخت وجوهات شرعی، کمک به نیازمندان و…) از تأثیرات و نتایج بسیار ارزنده ساخت و ساز صحن و بارگاه امامان و امامزادهها میباشد؛ زیرا شکوه این مکانهای مقدس در جذب مردم، برای زیارت و انجام دادن خیرات تأثیر داشته و با یادآوری مقام، سیره و سنت آن بزرگان، مردم را به تأسی از آنان دعوت میکند.
اصل باشکوهسازی بناهای مقدس
خداوند متعال در قرآن کریم اذن داده که برخی از خانهها رفیع و بلند ساخته شده و خداوند در آن خانهها یاد شود؛ آنجا که می فرماید:
(((فِی بُیوتٍ أَذِنَ الله أَن تُرفَعَ وَیذکرَ فِیهَا اسمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالغُدُوِّ وَالاصالِ….)))[ نور (۲۴)، آیات ۳۶و۳۷.] ؛
«در خانه هایی که خدا رخصت داده رفعت یابد و در آن، ذکر خدا شود و صبح و شام در آن تسبیح ذات پاک او کنند. پاک مردانی که هیچ کسب و تجارت، آنان را از یاد خدا غافل نگرداند…».
احداث بنا بر قبور اولیای الهی نیز یکی از مصادیق ترفیع بیوت است که خداوند این مکانها را محلی برای یاد خود و تقرب به اولیای خود قرار داده است.
استدلال به این آیه متوقف بر بیان دو امر است:
۱. سیوطی از انس بن مالک نقل کرده که رسول خدا? این آیه را قرائت نمود، شخصی جلو آمد، عرض کرد: این بیوت کداماند؟ حضرت فرمود: بیوت انبیا. ابوبکر در این هنگام نزد رسول خدا? آمد و خطاب به خانه علی و فاطمه(علیهما السلام) کرده و عرض کرد: ای رسول خدا! آیا این خانه از آن بیوت است که خدا و تو اراده کرده ای که تعظیم شود؟ پیامبر? فرمود: آری، از بهترین آن بیوت است.[ در المنثور، سیوطی، ج ۵، ص ۵۰.]
۲. شواهد تاریخی نیز بر درستی این بزرگداشت دلالت دارد، چنان که روزی که اسلام انتشار یافت، قبور پیامبرانی که مدفن آنها معلوم بود دارای سقف و سایبان و قبه و بارگاه بود، قبور دانیال(علیه السلام) در شوش و هود و صالح و یونس و ذوالکفل(علیهم السلام) در عراق و ابراهیم و اسحاق و یعقوب و یوسف(علیهم السلام) در بیت المقدس همگی دارای بنا و بارگاه بودند.
ابن تیمیه می گوید: در فتح بیت المقدس قبور انبیا دارای بنا بود و تا سال چهارصد هجری درب آنها بسته بود.[ مجموع الفتاوی ابن تیمیه، ج ۲۷، ص ۱۴۱.] اگر ساخت بنا و بارگاه بر قبور شرک و حرام است، چرا تا زمان ظهور ابن تیمیه هیچ کس دستور تحریم و تخریب آنها را نداده است؟![ ر.ک به طبقات الکبری، ابن سعد، ج ۱، ص ۳۶۰ تا ۵۰۳.]
سلام
درباره این نوشتتون می خواستم بگم
استفاده از طلا مبنای عقلای دارد و عقلا برای اکرام از شخصیت های بزرگ از ان استفاده می کنند و عقل هم ممنع آن نیست
هنر معماری اسلامی مصالح خاص خود را می خواهد طلا از منظر فیزیک ماندگاری بسیار بالایی دارد
و حدیث پیامبر اکرم
لاخیر فی السرف و لا سرف فی الخیر
بنظرم مطابق با عرف خود جواب می داد
از منظر عرف امروز مشکلی ندارد این مسئله
تشخیص عرف به ملاک هر فردی برمی گره
شاید از منظر بنده بگویم عرف این را لهو ولعب می داند و شما بگویید خیر اما ملاکاتی هم اصولیون به طور کلی مطرح کردند
اقتضای زمان و مکان هنر معماری خودش رو میخواد
همون داستان لباس امام صادق یا ولیعهدی امام رضا و…
بحث سر مدیریت طلاست نه خود استفاده از اون
اگر مردم هم می نالند بخاطر استفاده طلا نیست بخاطر ریخت و پاش های اضافیه
بعضی جاها ریخت و پاش های حرم بالا و امام زمان خدشه می کنه
یه نکته ای هم هست اون هم اینکه
فقط در مساجد و جایی که حکم به مسجد شده طلاکاری حرام است در غیر از مسجد مانند حرم ها هیچ دلیل فقهی و اصولی دلالت برحرمت آن نمی کند
روایاتی که که درباره تخریب هست فقط درباره مساجد است.
الفاظ روایت کاملا به این موضوع اشاره داره
در حالیکه در حرم اهل بیت احکام مساجد برای مترتب نیست و حکم مساجد را ندارد
واقعا حرم های اهل بیت حکم مسجد نداره
بنده مبنای فقها رو خواندم بخش مهمیش همینه
ىر تایید این یادداشت اقای امیری، این روایت کمک میکنه:
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزٍ قَالَ أَخْبَرَنِی یَاسِینُ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ قَوْماً أَقْبَلُوا مِنْ مِصْرٍ فَمَاتَ مِنْهُمْ رَجُلٌ فَأَوْصَى بِأَلْفِ دِرْهَمٍ لِلْکَعْبَهِ فَلَمَّا قَدِمَ اَلْوَصِیُّ مَکَّهَ سَأَلَ فَدَلُّوهُ عَلَى بَنِی شَیْبَهَ فَأَتَاهُمْ فَأَخْبَرَهُمُ اَلْخَبَرَ فَقَالُوا قَدْ بَرِئَتْ ذِمَّتُکَ اِدْفَعْهَا إِلَیْنَا فَقَامَ اَلرَّجُلُ فَسَأَلَ اَلنَّاسَ فَدَلُّوهُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَتَانِی فَسَأَلَنِی فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ اَلْکَعْبَهَ غَنِیَّهٌ عَنْ هَذَا اُنْظُرْ إِلَى مَنْ أَمَّ هَذَا اَلْبَیْتَ فَقُطِعَ بِهِ أَوْ ذَهَبَتْ نَفَقَتُهُ أَوْ ضَلَّتْ رَاحِلَتُهُ أَوْ عَجَزَ أَنْ یَرْجِعَ إِلَى أَهْلِهِ فَادْفَعْهَا إِلَى هَؤُلاَءِ اَلَّذِینَ سَمَّیْتُ لَکَ فَأَتَى اَلرَّجُلُ بَنِی شَیْبَهَ فَأَخْبَرَهُمْ بِقَوْلِ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالُوا هَذَا ضَالٌّ مُبْتَدِعٌ لَیْسَ یُؤْخَذُ عَنْهُ وَ لاَ عِلْمَ لَهُ وَ نَحْنُ نَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذَا وَ بِحَقِّ کَذَا وَ کَذَا لَمَّا أَبْلَغْتَهُ عَنَّا هَذَا اَلْکَلاَمَ قَالَ فَأَتَیْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ لَقِیتُ بَنِی شَیْبَهَ فَأَخْبَرْتُهُمْ فَزَعَمُوا أَنَّکَ کَذَا وَ کَذَا وَ أَنَّکَ لاَ عِلْمَ لَکَ ثُمَّ سَأَلُونِی بِالْعَظِیمِ إِلاَّ بَلَّغْتُکَ مَا قَالُوا قَالَ وَ أَنَا أَسْأَلُکَ بِمَا سَأَلُوکَ لَمَّا أَتَیْتَهُمْ فَقُلْتَ لَهُمْ إِنَّ مِنْ عِلْمِی أَنْ لَوْ وُلِّیتُ شَیْئاً مِنْ أَمْرِ اَلْمُسْلِمِینَ لَقَطَعْتُ أَیْدِیَهُمْ ثُمَّ عَلَّقْتُهَا فِی أَسْتَارِ اَلْکَعْبَهِ ثُمَّ أَقَمْتُهُمْ عَلَى اَلْمِصْطَبَّهِ ثُمَّ أَمَرْتُ مُنَادِیاً یُنَادِی أَلاَ إِنَّ هَؤُلاَءِ سُرَّاقُ اَللَّهِ فَاعْرِفُوهُمْ.
الکافی ج ۴، ص ۲۴۱
چی میشه که یک نفر میتونه اینقدر قاطعانه درباره موضوعی که محل بحثه، بگه رضایت امام معصوم ع چیست؟!
وعن عده من أصحابنا، عن سهل بن زیاد، عن أحمد بن محمد بن أبی نصر، عن داود بن سرحان، عن أبی عبد الله (ع) قال: لیس بتحلیه المصاحف والسیوف بالذهب والفضه بأس. [وسائل الشیعه،ج۳،ص۴۱۴] مصحف اطلاق دارد. در روایات قبل هم تصریح وجود دارد که غیر از کتابت، سایر تزیینها با طلا جایز است. در عنوان بابی هم که شیخ حر تصنیف کرده ذکر جواز شده است: وجواز کونه مختما بالذهب وتحلیته بالذهب والفضه.
و مثله ما فی الابواب
احتمال بدهید امثال آیتالله بهجت که اصرار بر طلاکاری گنبد داشتند و امثال رهبری که قرآن محشی به طلا را تجلیل میکنند اندازه شما فهم دین داشته باشند. مجرد این احتمال کافی است که اینقدر قاطعانه از میل باطنی امام معصوم ع سخن نکنید.
فتاوا، توصیهها و پیگیریهای مراجع عصر درباره ضریح طلای سیدالشهدا و تشریفات و تزئینات عتبات که علنا ابراز شده را مرور بفرمایید، شاید کمی از این قاطعیت کاسته شود!
تقریبا همه مراجع شیعه در ماجرای ضریح اصرار بر تجلیل و تعظیم با همین تزئینات و تشریفات داشتند.
آیا شهره فتوایی و سلوک رایج فقهای شیعه در حد کاستن از قاطعیت فرد برای اظهار علم از مکنونات باطنی امام معصوم ع هم اثر ندارد؟ ولو اثر روانی؟ ولو احتیاط اخلاقی در اظهار نظر؟
اینها که جزو شئون طلبگی هست.
سلام علیکم
عرض ادب و خدا قوت
🔸 جسارتا استدلالی در فرمایشات خطابه گونه ی حضرتعالی ملاحظه نشد!
🔸 این گونه با حتمیت و با قطعیت، از مراد شارع و رضایت یا عدم رضایت ائمه طاهرین(ع) صحبت کردن، مستلزم این است که حداقل یک تتبع مبسوطی در ادله صورت بگیرد.
آیا چنین تتبعی انجام داده اید و روایات مختلف، کلمات فقهای بزرگوار و ادله آن ها را بررسی کرده اید!؟
🔸 اگر این چنین است، پس چرا فقط به یک دلیل تعظیم شعائر استناد فرموده اید!؟
چرا فقهای ما قائل به جواز استعمال طلا و نقره در غیر از اوانی شده اند!؟ و صاحب جواهر مدعی عدم وجود مخالف در این مسأله است!؟(جواهر،۶، ص۳۳۷)
🔸 آیا معاذ الله فقهای بزرگوار ما متجاهلانه و متبخترانه دنباله رو سیره سلاطین صفوی و قاجاری بوده اند!؟ حاشا و کلا… ایا به لوازم حرفمان التفات داریم!؟
🔸 اگر قرار است یک پژوهش فقهی انجام بدهیم، به بایسته های یک کار فقهی ملتزم باشیم، بهتر و بلکه لازم است.
🔸 آیا أصاله الحل در این بحث جایگاهی ندارد!؟
🔸 پیشنهاد میکنم به فرع ۴۰۶ عروه(مسأله ۹ از فصل فی الأوانی) و کلمات فقها در ذیل آن مراجعه بفرمایید.
پیشنهاد میکنم به کتاب الزی و التجمل کافى شریف، باب الحُلی(ج۶،ص۴۷۵) مراجعه بفرمایید.
با این فرمایشات شما، چگونه کلام ائمه(ع) مبنی بر بأس نداشتن تحلیه سیوف و قرآن توجیه بشود!؟
اینکه در شمشیر و زره و حتی آینه برخی حضرات(ع) مثلا نقره به کار برده شده بوده با سلوک زاهدانه ایشان در تعارض است!؟
یا اگر بخوانیم که امام باقر(ع) فرزندان و نساء خود را با طلا و نقره تزیین می فرمود، باید بگوییم ایشان سلوک زاهدانه نداشته اند!؟ معاذالله
✅ البته پرهیز از افراط و تفریط و در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان در هر امری از جمله این بحث، باید مد نظر باشد.
✅ همه ما باید با دقت در انتخاب موضوعات و الفاظ، قبل از پخش کردن مطلبی در این فضای مجازی، از زیر سؤال بردن بی دلیل معالم دینی و علمای خودمان جلوگیری کنیم.
وفقکم الله
پوزش بابت اطاله کلام💐🙏